به روی صحنه ، جز تکه ای حریر نازک ، چیزی بدن تو را نمی پوشاند . به خاطر هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت . اما هیچ چیز و هیچکس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند .
برهنگی ، بیماری عصر ماست ، و من پیرمردم و شاید که حرفهای خنده دار می زنم . اما به گمان من ، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری .
قسمتی از نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین
موافقم با چارلی اما اینجا نمیشه
اینجا! اینجا کجاست ؟
شما به من نگفتیدکه کمکم می کنید بیشتر با تئاتر اشنا بشم
می شه انشاا...
بابا این صد دفعه
همچین نامه ای اصلا وجود خارجی نداره
40 سال پیش یه طنزپرداز مازندرانی یه شوخی کرد که کل دنیا رو گرفت الکی الکی
گندش هم پارسال دراومد
روح چارلی چاپلین هم از همچین نامه ای خبر نداره
شک و گمان ها تو وجود نداشتن همچین نامه ایی زیاده
واقعا هم شاید اصلا وجود خارجی نداره و تفکرات یک فرده
ولی همین تفکرات یک شخص هم زیباست
این نامه جعلی ست!
جالب اینجاست به زبان انگلیسی هم ترجمه شده!! بعد از انگلیسی به فارسی ترجمه گردیده است!!!
سلام .
کیوسک افتتاح شد .
با حضور گرمتون ما رو خوشحال کنید .
خدا کنه بشه من آرزومه که یه تئاتری باشم وبه جمع شما بچه های تئاتر بپیوندم